شکایت کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «شکایت کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- شِکْویدَن:❖ مورد دادخواهی قرار دادن؛
- مثال. دیروز از علی بهخاطر صدمه زدن به خودروم شکایت کردم.معادل: دیروز از علی بِدَلیل ([؟] به دلیل) تَصَدِمْدَن ([؟] مورد صدمهگرفته قرار دادن) خودرو اَم ([؟] من/خودم) شِکْویدَم (؟ مورد دادخواهی قرار دادم).
- گِلِیْدَن:❖ مورد گلایه قرار دادن؛
- دِرارْدَن:❖ مورد اعتراض قرار دادن؛
همچنین ببین: دادخواهی کردن؛ شکوه کردن؛ گلایه کردن؛ اعتراض کردن