خوار کردن
ظاهر
عِبُرْماء ([؟] عبارت) «خوار کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- حَقیرْدَن:❖ مورد خوارشدن قرار دادن؛
- ذَلیلْدَن:❖ مورد ذلیلشدن قرار دادن؛
- کِنِفْتَن:❖ مورد کنفشدن قرار دادن؛
- مثال. با یک حرکت قشنگ با مهره وزیرم توانستم خوارش کنم.معادل: با یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حرکت قشنگ با مهره وزیر اَم ([؟] من/خودم) توانستم بِکِنِفَم (؟ معناء:بکنفم) اَش ([؟] آن/آنرا).