پرش به محتوا

خصدن

از واژسین

مصدر «خَصِّدَن»، به معنی «خاص چیزی کردن»، از «خصـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:خصد»، «آواثاء:خص»، و «آواثاء:خصن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  • 🗣تلفظ: /خَصِّدَن/📥 ریشه‌شناسی: خصـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.]
  1. تعریف «خصدن». فرایند برگزیدن چیزی برای قصد هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع):‌ [💬یا بعبارتی «خاص چیزی کردن»]
    🚀مثال. پایتون به خَصِّدَن (؟ خاص چیزی کردن) دستکم ۲۴ بایت حافظه به یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) شیء int نیازْمائَد ([؟] نیازمند است).

عملواژه

  1. تعریف «خصدن». چیزی را برای قصد هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) برگزیدن:‌ [💬یا بعبارتی «خاص چیزی کردن»]
    🚀مثال. پایتون دستکم ۲۴ بایت حافظه را به یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) شیء int بِخَصَّد (؟ اختصاص بدهد).
عَمَلْواژه‌های وَقَعائی نافَرْجامی سادی «خَصِّدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] آواثاء:خصدم آواثاء:خصدی آواثاء:خصد آواثاء:خصدیم آواثاء:خصدید آواثاء:خصدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناآواثاء:خصدم ناآواثاء:خصدی ناآواثاء:خصد ناآواثاء:خصدیم ناآواثاء:خصدید ناآواثاء:خصدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:خصم آواثاء:خصی آواثاء:خصَد آواثاء:خصیم آواثاء:خصید آواثاء:خصند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:خصم ناآواثاء:خصی ناآواثاء:خصَد ناآواثاء:خصیم ناآواثاء:خصید ناآواثاء:خصند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:خصنم آواثاء:خصنی آواثاء:خصنَد آواثاء:خصنیم آواثاء:خصنید آواثاء:خصنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:خصنم ناآواثاء:خصنی ناآواثاء:خصنَد ناآواثاء:خصنیم ناآواثاء:خصنید ناآواثاء:خصنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «خَصِّدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِآواثاء:خصدم بِآواثاء:خصدی بِآواثاء:خصد بِآواثاء:خصدیم بِآواثاء:خصدید بِآواثاء:خصدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَآواثاء:خصدم نَآواثاء:خصدی نَآواثاء:خصد نَآواثاء:خصدیم نَآواثاء:خصدید نَآواثاء:خصدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:خصم بِآواثاء:خصی بِآواثاء:خصَد بِآواثاء:خصیم بِآواثاء:خصید بِآواثاء:خصند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:خصم نَآواثاء:خصی نَآواثاء:خصَد نَآواثاء:خصیم نَآواثاء:خصید نَآواثاء:خصند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:خصنم بِآواثاء:خصنی بِآواثاء:خصنَد بِآواثاء:خصنیم بِآواثاء:خصنید بِآواثاء:خصنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:خصنم نَآواثاء:خصنی نَآواثاء:خصنَد نَآواثاء:خصنیم نَآواثاء:خصنید نَآواثاء:خصنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «خَصِّدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بخص - - آواثاء:بخصید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نخص - - آواثاء:نخصید -

ترجمه

برگزیدن برای قصد هی
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «خصدن»: specify؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «خصدن»: allocate

هم‌صدرها

هم‌مصدرهای ناصَریح «خَصِّدَن»
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] گُزارِشی- گُزاری«ـا» [ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده می‌شود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] اَنْگیزی«ـانـ» [ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده می‌شود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفته‌شدن قرار دادن)».] سَبَبی«ـار» [ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامه‌ریزی شده، استفاده می‌شود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] باعِثی«ـابـ» [ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل توسط پدیده‌ای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده می‌شود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندم‌ها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] حَقایی«ـژ» [ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخ‌می‌دهد، استفاده می‌شود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».]
ناصَریح کُنْمادین«ـمـ» [ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده می‌شود؛ مثل، «ذَکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذَکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصمدن|آواثاء:خصمدن]] ([؟] معناء:خصمدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصمادن|آواثاء:خصمادن]] ([؟] معناء:خصمادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصماندن|آواثاء:خصماندن]] ([؟] معناء:خصماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصماردن|آواثاء:خصماردن]] ([؟] معناء:خصماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصمابدن|آواثاء:خصمابدن]] ([؟] معناء:خصمابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصمژدن|آواثاء:خصمژدن]] ([؟] معناء:خصمژدن)「⋯」
کُنادین- 「؟」 🎯 💡 🌟📌خَصِّدَن ([؟] خاص چیزی کردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصادن|آواثاء:خصادن]] ([؟] معناء:خصادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصاندن|آواثاء:خصاندن]] ([؟] معناء:خصاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصاردن|آواثاء:خصاردن]] ([؟] معناء:خصاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصابدن|آواثاء:خصابدن]] ([؟] معناء:خصابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصژدن|آواثاء:خصژدن]] ([؟] معناء:خصژدن)「⋯」
کُناشْتین«ـ*شـ» [ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده می‌شود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده می‌شود)».] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشتن|آواثاء:خصشتن]] ([؟] معناء:خصشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصاشتن|آواثاء:خصاشتن]] ([؟] معناء:خصاشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصانشتن|آواثاء:خصانشتن]] ([؟] معناء:خصانشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصارشتن|آواثاء:خصارشتن]] ([؟] معناء:خصارشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصابشتن|آواثاء:خصابشتن]] ([؟] معناء:خصابشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصژشتن|آواثاء:خصژشتن]] ([؟] معناء:خصژشتن)「⋯」
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده می‌شود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خورده‌شدن به علت سوق‌یافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خورده‌شدن به علت سوق‌یافتگی قرار داد)».] - - 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشاندن|آواثاء:خصشاندن]] ([؟] معناء:خصشاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشاردن|آواثاء:خصشاردن]] ([؟] معناء:خصشاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشابدن|آواثاء:خصشابدن]] ([؟] معناء:خصشابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشژدن|آواثاء:خصشژدن]] ([؟] معناء:خصشژدن)「⋯」
هم‌مصدرهای نااَثَری «خَصِّدَن»
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] گُزارِشی- گُزاری«ـا» [ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده می‌شود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] اَنْگیزی«ـانـ» [ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده می‌شود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفته‌شدن قرار دادن)».] سَبَبی«ـار» [ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامه‌ریزی شده، استفاده می‌شود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] باعِثی«ـابـ» [ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل توسط پدیده‌ای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده می‌شود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندم‌ها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] حَقایی«ـژ» [ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخ‌می‌دهد، استفاده می‌شود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».]
نااَثَری کُنْمادین«ـفمـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفمدن|آواثاء:خصفمدن]] ([؟] معناء:خصفمدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفمادن|آواثاء:خصفمادن]] ([؟] معناء:خصفمادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفماندن|آواثاء:خصفماندن]] ([؟] معناء:خصفماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفماردن|آواثاء:خصفماردن]] ([؟] معناء:خصفماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفمابدن|آواثاء:خصفمابدن]] ([؟] معناء:خصفمابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفمژدن|آواثاء:خصفمژدن]] ([؟] معناء:خصفمژدن)「⋯」
کُنادین«ـفـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفتن|آواثاء:خصفتن]] ([؟] معناء:خصفتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفادن|آواثاء:خصفادن]] ([؟] معناء:خصفادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفاندن|آواثاء:خصفاندن]] ([؟] معناء:خصفاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفاردن|آواثاء:خصفاردن]] ([؟] معناء:خصفاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفابدن|آواثاء:خصفابدن]] ([؟] معناء:خصفابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفژدن|آواثاء:خصفژدن]] ([؟] معناء:خصفژدن)「⋯」
کُناشْتین«ـف*شـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفشتن|آواثاء:خصفشتن]] ([؟] معناء:خصفشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفاشتن|آواثاء:خصفاشتن]] ([؟] معناء:خصفاشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفانشتن|آواثاء:خصفانشتن]] ([؟] معناء:خصفانشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفارشتن|آواثاء:خصفارشتن]] ([؟] معناء:خصفارشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفابشتن|آواثاء:خصفابشتن]] ([؟] معناء:خصفابشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصفژشتن|آواثاء:خصفژشتن]] ([؟] معناء:خصفژشتن)「⋯」
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] - - 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشفاندن|آواثاء:خصشفاندن]] ([؟] معناء:خصشفاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشفاردن|آواثاء:خصشفاردن]] ([؟] معناء:خصشفاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشفابدن|آواثاء:خصشفابدن]] ([؟] معناء:خصشفابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشفژدن|آواثاء:خصشفژدن]] ([؟] معناء:خصشفژدن)「⋯」
هم‌مصدرهای اَثَری «خَصِّدَن»
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] گُزارِشی- گُزاری«ـا» [ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده می‌شود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] اَنْگیزی«ـانـ» [ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده می‌شود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفته‌شدن قرار دادن)».] سَبَبی«ـار» [ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامه‌ریزی شده، استفاده می‌شود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] باعِثی«ـابـ» [ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل توسط پدیده‌ای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده می‌شود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندم‌ها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] حَقایی«ـژ» [ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخ‌می‌دهد، استفاده می‌شود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».]
اَثَری کُنْمادین«ـخمـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخمدن|آواثاء:خصخمدن]] ([؟] معناء:خصخمدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخمادن|آواثاء:خصخمادن]] ([؟] معناء:خصخمادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخماندن|آواثاء:خصخماندن]] ([؟] معناء:خصخماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخماردن|آواثاء:خصخماردن]] ([؟] معناء:خصخماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخمابدن|آواثاء:خصخمابدن]] ([؟] معناء:خصخمابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخمژدن|آواثاء:خصخمژدن]] ([؟] معناء:خصخمژدن)「⋯」
کُنادین«ـخـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصختن|آواثاء:خصختن]] ([؟] معناء:خصختن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخادن|آواثاء:خصخادن]] ([؟] معناء:خصخادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخاندن|آواثاء:خصخاندن]] ([؟] معناء:خصخاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخاردن|آواثاء:خصخاردن]] ([؟] معناء:خصخاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخابدن|آواثاء:خصخابدن]] ([؟] معناء:خصخابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخژدن|آواثاء:خصخژدن]] ([؟] معناء:خصخژدن)「⋯」
کُناشْتین«ـخ*شـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخشتن|آواثاء:خصخشتن]] ([؟] معناء:خصخشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخاشتن|آواثاء:خصخاشتن]] ([؟] معناء:خصخاشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخانشتن|آواثاء:خصخانشتن]] ([؟] معناء:خصخانشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخارشتن|آواثاء:خصخارشتن]] ([؟] معناء:خصخارشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخابشتن|آواثاء:خصخابشتن]] ([؟] معناء:خصخابشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصخژشتن|آواثاء:خصخژشتن]] ([؟] معناء:خصخژشتن)「⋯」
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] - - 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشخاندن|آواثاء:خصشخاندن]] ([؟] معناء:خصشخاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشخاردن|آواثاء:خصشخاردن]] ([؟] معناء:خصشخاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشخابدن|آواثاء:خصشخابدن]] ([؟] معناء:خصشخابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[خصشخژدن|آواثاء:خصشخژدن]] ([؟] معناء:خصشخژدن)「⋯」
آموصَدْرْهای «خَصِّدَن»
وَنْدامو تـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ت] شـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ش] مـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/م] انـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ان] امـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ام]
عَمَلائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[تخصدن|آواثاء:تخصدن]] ([؟] معناء:تخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[شخصدن|آواثاء:شخصدن]] ([؟] معناء:شخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[مخصدن|آواثاء:مخصدن]] ([؟] معناء:مخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[انخصدن|آواثاء:انخصدن]] ([؟] معناء:انخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[امخصدن|آواثاء:امخصدن]] ([؟] معناء:امخصدن)「⋯」
وَنْدامو ئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] مئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] وئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] هئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] فئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ]
رَبْطائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[ئخصدن|آواثاء:ئخصدن]] ([؟] معناء:ئخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[مئخصدن|آواثاء:مئخصدن]] ([؟] معناء:مئخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وئخصدن|آواثاء:وئخصدن]] ([؟] معناء:وئخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[هئخصدن|آواثاء:هئخصدن]] ([؟] معناء:هئخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فئخصدن|آواثاء:فئخصدن]] ([؟] معناء:فئخصدن)「⋯」
وَنْدامو ثـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/ث] بـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/ب] نـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/ن] پـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/پ]
وَضْعائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[ثخصدن|آواثاء:ثخصدن]] ([؟] معناء:ثخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[بخصدن|آواثاء:بخصدن]] ([؟] معناء:بخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[نخصدن|آواثاء:نخصدن]] ([؟] معناء:نخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[پخصدن|آواثاء:پخصدن]] ([؟] معناء:پخصدن)「⋯」
وَنْدامو و [ فراثاء:بنواج/وندامو/رجحائی/و] فـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/رجحائی/ف]
رَجْحائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وخصدن|آواثاء:وخصدن]] ([؟] معناء:وخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فخصدن|آواثاء:فخصدن]] ([؟] معناء:فخصدن)「⋯」
وَنْدامو هـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/تبعائی/ه] یـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/تبعائی/ی]
تَبَعائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[هخصدن|آواثاء:هخصدن]] ([؟] معناء:هخصدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[یخصدن|آواثاء:یخصدن]] ([؟] معناء:یخصدن)「⋯」
الگو:صدرال/آمو/وج
الگو:صدرال/آمو/وی