حرام کردن
ظاهر
عِبُرْماء ([؟] عبارت) «حرام کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- حَرِمْدَن:❖ حرام کردن (دارای حریم کردن)؛
- مثال. خدا چرپی گوسفند را بر آنها حرام کرد.معادل: خدا چربی گوسفند را برای اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی)) حَرِمْد (؟ حرام کرد).
- حَرِمِپْتَن:❖ مورد حرامدانی قرار دادن؛
- مثال. یک سال آن را حرام میدانند سالی دیگر حلال.معادل: آن را سال هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) بِحَرِمِپَنْد (؟ حرام بدانند) و سال هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) دیگر بِحَلِلِپَنْد ([؟] حلال بدانند).