شُعِبْرْماء ([؟] عبارت) «تسک» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- کارِسْماء:❖ وظیفه محولشونده؛
🗝️مثال. مدیر پروژه تسک هرکس را بهش داد.
- اُنْکارِسْتَن:❖ مورد تحویلگرفتن وظیفه کاری قرار دادن؛
🗝️مثال. مدیر پروژه به توسعهدهندهها تسک داد.
- کارِسْتَن:❖ وظیفهای از پروژه را مورد محولشدن قرار دادن؛
🗝️مثال. کارها را تسک کردم و به توسعهدهندهها دادم.