الگو:ویکی/بدنه/وضحاء
ظاهر
در زبانهای امروزین قواعد زبان گویای چگونگی یافتن و فهمیدن واقعیتها توسط انسان نیستند؛ برای همین، ما ازطریق زبان نمیتوانیم هرآنچه در ذهنمان است را ثبت کنیم، ذهنمان را برای یافتن واقعیتها سازماندهی کنیم، یا خطاهای شناختیامان را شناسایی کنیم. بعنوان مثال، قاعدههای زبان بگونهای نیست که بسادگی ما را از دچار شدن به تناقضنمای «آرایشگر» بازدارد:
- مثال. In a village, the barber shaves all and only those men in the village who do not shave themselves. The question is: Does the barber shave himself?ترجمه: در یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) روستا، یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) آرایشگر موی همه مردان روستا که موی خود را نمیزنند، میزند. سوال اینه: آیا آرایشگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) موی خود را میزند؟
اگر فرض کنیم موی خود را میزند، نتیجه میشود که موی خود را نمیزند؛ خب، حالا که موی خود را نمیزند، نتیجه میشود که او موی خود را میزند!