دارا کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «دارا کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- اُنْعَلِقْدَن:❖ مورد دریافتکننده داراییوجودی قرار دادن؛
- مثال. پزشک او را دارای چشمانی آبی کرد.معادل: پزشک هه ([؟] مذکور؛ یادشده) او را از چشمان آبی اُنْعَلِقْد (؟ مورد دریافتکننده داراییوجودی قرار داد).
- اُنْمِنالْدَن:❖ مورد دریافتکننده دارایی قرار دادن؛
- مثال. کارخانه جدید مردم روستا را دارا کرد.معادل: کارخانه جدید هه ([؟] مذکور؛ یادشده) مردم روستا را اُنْمِنالْد (؟ مورد دریافتکننده دارایی قرار داد).
همچنینی ببین دارا بودن؛ دارا شدن؛ داشتن؛ دارایی کردن؛ داشتهشده بودن