خاص کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «خاص کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- خِصْتَن:❖ مورد خاصشدن قرار دادن؛
- مثال. «کاربر عادی» را برای ایجاد «کاربر مدیر» خاص کردم.معادل: کاربر «دَبِّرَنْدِه ([؟] مدیر)» را از «عادی» خِصْتَم (؟ مورد خاصشدن قرار دادم).
- بَرْجِسْتَن:❖ مورد برجسته/نمایان شدن قرار دادن؛
- مثال. بهتر است که خود را با رفتارهایتان در جامعه خاص کنید.معادل: بِهْمائَد ([؟] بهتر است) خود را با عَمَلاژْها ([؟] عملها) اِتان ([؟] شما) در جَمِعْکان ([؟] مرجع جمع (جامعه)) بِبَرْجِسید (؟ مورد برجسته/نمایان شدن قرار بدهید).
- نابْدَن:❖ مورد نابشدن قرار دادن؛
- بارِزْدَن:❖ مورد مشهود شدن قرار دادن؛
همچنینی ببین برجسته کردن؛ چشمگیر کردن؛ استثنایی کردن