Snowed under
ظاهر
انگلیسی
چَمْعِبْرین
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Snowed under»: شَدّاً ([؟] بهحالت شدید) گیرْمائْدَن ([؟] گرفتار بودن):
- مثال. I don't want to disturb her, she told me that she has been snowed under since last Tuesday.ترجمه: ناخاهائَم ([؟] خواهان نیستم) بِآشُفَم ([؟] مورد آشفتگی قرار بدهم) اَش ([؟] آن/آنرا)، بِهِم ([؟] به من) گویْد ([؟] مورد گفتهشدن قرار داد) که از سهشنبه شَدّاً ([؟] بهحالت شدید) گیرْمائْدِه بِئَد (؟ گرفتار میبوده است).