ذخیره کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «ذخیره کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- ذَخیرْدَن:❖ مورد ذخیرهشدن قرار دادن؛
- مثال. سعی کن هر چند دقیقه یکبار، نوشتههایت را ذخیره کنی.معادل: بِسَعِی ([؟] مورد سعیشدن قرار بده) هر چند دقیقه یکبار، نَویسِشْتِهها ([؟] نوشتهشدهها) اَت ([؟] تو) را بِذَخیری (؟ مورد ذخیرهشدن قرار بدهی).
- مثال. سنجابها غذای زمستانشان را در فصلهای دیگر سال ذخیره میکنند.معادل: سنجابها غذای زمستان اِشان ([؟] آنها/خودشان) را در فصلهای دیگر سال بِذَخیرَنْد (؟ مورد ذخیرهشدن قرار بدهند).
- ثَبْتیدَن:❖ مورد ثبتشدن قرار دادن؛
- اَمْبارْدَن:❖ مورد انبار شدن قرار دادن؛
- مثال. بسیاری از موجودات نمیتوانند غذایشان را ذخیره کنند.معادل: بسیاری از موجودها نتوانند که غذا اِشان ([؟] آنها/خودشان) را بِاَمْبارَنْد (؟ مورد انبار شدن قرار بدهند).
- سیلدن:❖ مورد انبار شدن قرار دادن؛
- مثال. در برنامهنویسی، متغیرها برای ذخیره کردن دادهها در رم هستند.معادل: در فَرْمِثْتَن ([؟] مورد برنامهنویسی شدن قرار دادن)، غِیْرْپَذیرها ([؟] متغیرها) برای سیلدن (؟ مورد انبار شدن قرار دادن) دادهها در تُدِک ([؟] حافظه موقت با دسترسی تصادفی (تُلِوال با دسسی کُترهای؛ RAM)) ئَنْد ([؟] هستند).