مهیا کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «مهیا کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- مُهِیْدَن:❖ مورد مهیاشدن قرار دادن؛
- فَرِهْتَن:❖ مورد فراهمشدن قرار دادن؛
- مثال. برای سفر نوروزی، همه چیز را مهیا کردم.معادل: برای سفر نوروزی، همه چیز را فَرِهْتَم (؟ مورد فراهمشدن قرار دادم).
- آمیدَن:❖ مورد آمادهشدن قرار دادن؛
- مثال. مربی مذکور با تمرینهای ویژه، بازیکنان را برای مسابقات بزرگ مهیا کرد.معادل: وَرِزَنْدِه ([؟] مربی) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) با تمرینهای ویژه، بازیکنان را برای رَزِمِشهای ([؟] هماوردهای (مسابقههای)) بزرگ آمید (؟ مورد آمادهشدن قرار داد).
- تَأْمینْدَن:❖ مورد تامینشدن قرار دادن؛
- مثال. همه نیازهای تحصیل کردنش را برایش مهیا میکردم.معادل: همه نیازْماءْهای ([؟] موردنیازهای) تُآموزِمْدَن ([؟] مورد آموختن قرار گرفتن) اَش ([؟] آن/آنرا) را بَرایَش ([؟] برای او) میتأمینْدَم (؟ مورد تامینشدن قرار میدادم).
- تَهِیْدَن:❖ مورد تهیهشدن قرار دادن؛