Refrigerate
ظاهر
انگلیسی
فعل
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Refrigerate»: زَمیدَن ([؟] مورد کاهشیافته شدن دما قرار دادن):
- مثال. Supermarkets refrigerate fruit to make it last long.ترجمه: بقالیها میوهها را برای افزایش ماندگاری بِزَمَنْد (؟ دچار کاهش دما بکنند).
- مثال. After you make the salad, refrigerate it for at least an hour before serving.ترجمه: پَسَز ([؟] پس از) هَمِسْتَن ([؟] ساختن با ترکیب مواد) سالاد، حداقل یک ساعت تا صَرْفیدَن ([؟] مصرف کردن)، بِزَم (؟ دچار کاهش دما بکن) اَش ([؟] آن/آنرا).