پرش به محتوا

دعودن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۴۲ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «دَعِوْدَن»، به‌معنی «مورد ادعاشدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن فاعل در مورد حقیقت چیزی که حقیقتش نامشخص است، مطلبی بیان می‌کند. این مصدر از «دعو + دن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «دَعِوْدَن»

بن‌های تصریفی «دَعِوْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

فارسی

مصدر

  1. تعریف «دعودن». فرایند صَدِقِپْتَن ([؟] صادق انگاشتن) دَعِوْماء ([؟] ادعاشو (ادعا)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) که صدق اَش ([؟] آن/آنرا) ناآشکار ئِس ([؟] است):‌ [💬یا بعبارتی «مورد ادعاشدن قرار دادن»]
    🚀مثال. دَعِوْدَن (؟ مورد ادعاشدن قرار دادن) گُنَهْمائْدَن ([؟] گناه‌کار بودن) حسن نَباوَرِشَد ([؟] باور نشود).

عملواژه

  1. تعریف «دعودن». دَعِوْماء ([؟] ادعاشو (ادعا)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) که صدق اَش ([؟] آن/آنرا) ناآشکار ئِس ([؟] است) را صَدِقِپْتَن ([؟] صادق انگاشتن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد ادعاشدن قرار دادن»]
    🚀مثال. گُنَهْمائْدَن ([؟] گناه‌کار بودن) حسن را دَعِوْد (؟ مورد ادعاشدن قرار داد).
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «دَعِوْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پیشگذشتهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پیشگذشتهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پیشگذشته

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پیشگذشتهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پیشگذشتهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پیشگذشتهند}}
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:دعودم آواثاء:دعودی دَعِوْد آواثاء:دعودیم آواثاء:دعودید آواثاء:دعودند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پسگذشتهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پسگذشتهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پسگذشتهد

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پسگذشتهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پسگذشتهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پسگذشتهند}}
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:دعوم دَعِوی دَعِوَد آواثاء:دعویم آواثاء:دعوید آواثاء:دعوند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پیشآیندهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پیشآیندهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پیشآینده

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پیشآیندهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پیشآیندهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پیشآیندهند}}
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:دعونم آواثاء:دعونی آواثاء:دعونَد آواثاء:دعونیم آواثاء:دعونید آواثاء:دعونند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پسآیندهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پسآیندهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پسآیندهَد

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پسآیندهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پسآیندهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:دعودن/پسآیندهند}}
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «دَعِوْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بدعو - - آواثاء:بدعوید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:ندعو - - آواثاء:ندعوید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:نادعو - - آواثاء:نادعوید -

ترجمه

صَدِقِپْتَن (؟ صادق انگاشتن) دَعِوْماء (؟ ادعاشو (ادعا)) هی (؟ حرف نکره مفرد و جمع)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «دعودن»: To claim