اتخصتن
ظاهر
مصدر «اُتِخِصْتَن»، بهمعنی «مورد خاصکردهشده قرار دادن»، از «اتـ [※ فراثاء:بنواج/وندامو/وجهائی/ات] + خِصْتَن ([؟] مورد خاصشدن قرار دادن)» ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «اُتِخِصْت»، «اُتِخِص»، و «اُتِخِصْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /اُتِخِصْتَن/ ریشهشناسی: اتـ [※ فراثاء:بنواج/وندامو/وجهائی/ات] + خِصْتَن ([؟] مورد خاصشدن قرار دادن)❖
- تعریف «اتخصتن». فرایند برگزیدن چیزی برای قصد هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «مورد خاصکردهشده قرار دادن»]
- مثال. پایتون به اُتِخِصْتَن (؟ مورد خاصکردهشده قرار دادن) دستکم ۲۴ بایت تُدِک ([؟] حافظه مستقیم (رم)) به یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) شیء
int
اُنّیازمائَد ([؟] نیازمند است).
عملواژه
- ️تلفظ: /اُتِخِصْتَن/ بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «اتخصتن»: ▶ «اُتِخِصْت» (بنگذشته «اتخصتن»)، «اُتِخِص» (بنکنون «اتخصتن»)، «اُتِخِصْن» (بنآینده «اتخصتن») ◀
- تعریف «اتخصتن». چیزی را برای قصد هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) برگزیدن: [💬یا بعبارتی «مورد خاصکردهشده قرار دادن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «اُتِخِصْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:باتخص | - | - | آواثاء:باتخصید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:ناتخص | - | - | آواثاء:ناتخصید | - |
ترجمه
برگزیدن برای قصد هی (؟ حرف نکره مفرد و جمع)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «اتخصتن»: To specify؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «اتخصتن»: To allocate
ردهها:
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی آمویائی
- مصدر فارسی آمویائی وجهائی
- مصدر فارسی آمویائی وجهائی اتکنین