قضاوت کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «قضاوت کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- قَضِوْدَن:❖ مورد قضاوتشدن قرار دادن؛
- مثال. قاضی پس از شنیدن دلایل هر دو طرف، با دقت و عدالت قضاوت کرد و رأی نهایی را اعلام کرد.معادل: قَضِوَنْدِه ([؟] قاضی) پَسَز ([؟] پس از) شِنودَن ([؟] مورد شنیدهشدن قرار دادن) دَلِلاژهای ([؟] دلیلهای) هَرْدُو ([؟] هر دو) طرف، دِقَّتانِه ([؟] با دقت) و عَدِلانِه ([؟] بهشکل دادگری) قَضِوْد (؟ مورد قضاوتشدن قرار داد) و رأی نهایی را عَلَنْد ([؟] مورد اعلانشدن قرار داد).
- داوَرْدَن:❖ مورد داوریشدن قرار دادن؛
- مثال. داور در دقایق پایانی بازی، پس از مشاهده یک برخورد شدید در محوطه جریمه، با قضاوت کردن سریع و قطعی، کارت قرمز نشان داد.معادل: داوَرَنْدِه ([؟] داوریکننده (داور)) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) در دقیقهها پایانی بازی، پَسَز ([؟] پس از) بینْدَن ([؟] مورد دیدهشدن قرار دادن) برخورد شَدّْناک ([؟] دارای شدت (شدید)) در حیطازِل ([؟] جای احاطهشده (محوطه)) جریمه، با داوَرْدَن (؟ مورد داوریشدن قرار دادن) سَریعانِه ([؟] بهشکل سریع) و قَطِعانِه ([؟] بهشکل قاطعانه)، کارت قرمز نِمود ([؟] مورد نشانداده شدن قرار داد).
همچنینی ببین داوری کردن؛ حکم دادن؛ حکم کردن