ممکن کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «ممکن کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- اُمْکِنْدَن:❖ مورد ممکنشده قرار دادن؛
- مثال. علی، با توسعه دادن آن نرمافزار، تبدیل کردن گفته به متن را ممکن میکند.معادل: علی، با وُسِعْدَن ([؟] مورد توسعهداده شدن قرار دادن) نرمافزار هه ([؟] مذکور؛ یادشده)، بَدِلْدَن ([؟] مورد بدلیافتن قرار دادن) گویِشْدِه ([؟] گفتهشده (گفته)) به متن را بِاُمْکِنَد (؟ مورد ممکنشده قرار بدهد).
- اُمْکِنائْدَن:❖ ممکنکن بودن؛
همچنین ببین: ممکن ساختن؛ شدنی کردن؛ امکانپذیر کردن