معاف کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «معاف کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- مُعِفْتَن:❖ مورد معافشدن قرار دادن؛
- مثال. قاضی برادر چهارمشان را از خدمت سربازی معاف کرد.معادل: قَضِوَنْدِه ([؟] قاضی) برادر چهارم اِشان ([؟] آنها/خودشان) را از خَدِمِش ([؟] روند خدمت) سربازی مُعِفْت (؟ مورد معافشدن قرار داد).