دور شدن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «دور شدن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- دورِمْدَن:❖ مورد دور شدن قرار گرفتن؛
- مثال. از آن سگ دور شدم.معادل: از سگ هه ([؟] مذکور؛ یادشده) دورِمْدَم (؟ معناء:دورمدم).
- دورِشْتَن:❖ مورد دور شدن قرار داده شدن؛
- حَذَرِمْدَن:❖ مورد حذر قرار گرفتن؛
- مثال. بهخاطر گفتههایش، از او دور شدم.معادل: بِدَلیل ([؟] به دلیل) گویِشْتِهها ([؟] مورد گفته شدن قرار داده شدهها) اَش ([؟] آن/آنرا)، اَزَش ([؟] از او/آن) حَذَرِمْدَم (؟ مورد حذر قرار گرفتم).
- حَذَرِشْتَن:❖ مورد حذر قرار داده شدن؛
همچنینی ببین دوری کردن؛ دوری جستن؛ حذر کردن؛ فاصله گرفتن