عِبُرْماء ([؟] عبارت) «خلوت کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- خَلِوْدَن:❖ مورد خلوتشدن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. اتاقم را خلوت کردم.🔮معادل: اتاق اَم ([؟] من/خودم) را خَلِوْدَم (؟ مورد خلوتشدن قرار دادم).
- خَلِوِمْدَن:❖ مورد خلوتشدن قرار گرفتن؛
- 🗝️مثال. در یک رستوران با هم خلوت کردیم.🔮معادل: در یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) رستوران باهَم ([؟] با هم) خَلِوِمْدیم (؟ مورد خلوتشدن قرار گرفتیم).