تعمق کردن
ظاهر
عِبُرْماء ([؟] عبارت) «تعمق کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- ژَرْفیدَن:❖ مورد عمقدار شدن قرار دادن؛
- مثال. با تعمق کردن در مسائل فلسفی، آن دانشجو به درک عمیقتری از مفهوم وجود و هستی رسید.معادل: با ژَرْفیدَن (؟ مورد عمقدار شدن قرار دادن) مسئلههای فلسفی، دانشجو هه ([؟] مذکور؛ یادشده) درک باعمقتر هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را از فَهْمِماءهای ([؟] مفهومهای) وجود و هستی نائِلْد ([؟] مورد بدستآوری/رسیدن قرار داد).