به دست گرفتن
ظاهر
عِبُرْماء ([؟] عبارت) «به دست گرفتن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- دَسْگِرِفْتَن:❖ مورد پیشبردن قرار دادن؛
- مثال. مدیر پروژه، مدیریت کارها را بهصورت حرفهای به دست گرفت.معادل: دَبِّرَنْدِه ([؟] مدیر) پروژه، دَبِّرْدَن ([؟] مورد مدیریتشدن قرار دادن) کارها را ماهِرانِه ([؟] بهصورت حرفهای) دَسْگِرِفْت (؟ مورد پیشبردن قرار داد).