آسان کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «آسان کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- سَهِلْدَن:❖ مورد سهلشدن قرار دادن؛
- مثال. خدا کار هر کسی را بخواهد، آسان میکند.معادل: خدا کار هَرْکَس ([؟] هر کس) را بخواهد، بِسَهِلَد (؟ مورد سهلشدن قرار بدهد).
- آسْتَن:❖ مورد سادهشدن قرار دادن؛
- مثال. بهتر است زبان را کمی آسان کنیم.معادل: بهتر ئَد ([؟] است) زبان را کمی بِآسیم (؟ مورد آسان شدن قرار بدهیم).