صعود کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «صعود کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- صَدِرْدَن:❖ مورد بالا برده شدن قرار دادن؛
- مثال. رتبه شرکتمان دو واحد صعود کرد.معادل: رُتِبْنَما ([؟] رتبه؛ رتبهنما) شَرِکْخانِه ([؟] شرکت) اِمان ([؟] ما) دو یِکا ([؟] واحد؛ یکا) صَدِرِشْت (؟ مورد بالا برده شدن قرار داده شد).
- صَعِمْدَن:❖ مورد ارتفاعیافتن قرار گرفتن؛
- مثال. چتربازها تا ارتفاع ۱۰۰ متر از زمین صعود کردند.معادل: چتربازها تا بُلَنْدِگی ([؟] ارتفاع) ۱۰۰ متر از زمین، صَعِمْدَنْد (؟ مورد ارتفاعیافتن قرار گرفتند).
- جُوِرْدَن:❖ مورد بالا رفتن قرار دادن؛
- مثال. آنها از قله سوم چهار کوه صعود کردند.معادل: اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی)) قله سوم چهار کوه را جُوِرْدَنْد (؟ معناء:جُوردند).
- فَرازْدَن:❖ مورد بالارفتن قرار دادن؛
- مثال. آنها از صخره سوم صعود کردند.معادل: اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی)) صخره سوم را فَرازْدَنْد (؟ مورد بالارفتن قرار دادند).
همچنینی ببین بالا رفتن؛ ارتفاع گرفتن