وارد شدن

عَبِرْماء (^[؟] عبارت) «وارد شدن» معنی‌های زیر را دارائَد (^[؟] دارا است):

وُرومْدَن:^❖ مورد وارد شدن قرار گرفتن؛
🗝️مثال. به خانه‌اش وارد شد.🔮معادل: به خانه اَش (^[؟] آن/آنرا) وُرومْد (^؟ مورد وارد شدن قرار گرفت).
ماهِرِمْدَن:^❖ مورد مهارت‌یافتن قرار گرفتن؛
🗝️مثال. پس از کلی تمرین، بالاخره در کارش وارد شد.🔮معادل: پَسَز (^[؟] پس از) کَرّاتی (^[؟] دفعات زیادی) مَرِنْدَن (^[؟] مورد تمرین‌شدن قرار دادن)، دَرْنَهایَت (^[؟] در نهایت) در کار اَش (^[؟] آن/آنرا) ماهِرِمْد (^؟ مورد مهارت‌یافتن قرار گرفت).
شُدَسِسْتَن:^❖ مورد دسترسی‌یافته شدن قرار دادن؛
🗝️مثال. با نام کاربری و گذرواژه‌ام، به حسابم در سایت وارد شدم.🔮معادل: حَسِبِمَت (^[؟] میزان حساب‌شو) اَم (^[؟] من/خودم) در سایت هه (^[؟] مذکور؛ یادشده) را با دَرِجْدَن (^[؟] مورد درج‌شدن قرار دادن) نام‌کاربری و گذرواژه اَم (^[؟] من/خودم) شُدَسِسْتَم (^؟ مورد دسترسی‌یافته شدن قرار دادم).