اعمال کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «اعمال کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- اَعْمَلْدَن:❖ مورد اعمالشدن قرار دادن؛
- مثال. مدیر با اطلاع یافتن از نتایج نهایی پروژه، تصمیم گرفت تغییرات لازم را برای بهبود کار اعمال کند.معادل: دَبِّرَنْدِه ([؟] مدیر) پَسَز ([؟] پس از) اَطْلِعْدَن ([؟] مورد اطلاعیافتن قرار دادن) نَتِجْماء ([؟] نتیجهشو) نهایی پروژه، تَصِمْد ([؟] مورد تصمیمگیری قرار داد) غِیْرْدَن ([؟] مورد تغییرداده شدن قرار دادن) نیازْماءْها ([؟] نیازشوها) را برای بِهْتَن ([؟] مورد بهترشدن قرار دادن) کارکرد بِاَعْمَلَد (؟ مورد اعمالشدن قرار بدهد).
همچنینی ببین عملیاتی کردن؛ اجرایی کردن؛ اجرا کردن