عَبِرْماء ([؟] عبارت) «باعث شدن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- باعِثْتَن:❖ مورد باعثشدن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. اسید باعث پوسیدگی این آهن شد.🔮معادل: اسید پوسیدگی آهن هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را باعِثْت (؟ مورد باعثشدن قرار داد).
- سَبَبْدَن:❖ مورد سببشدن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. دعوای کودکان باعث دعوای بین خانوادهها شد.🔮معادل: پَرُخِش ([؟] روند پرخاش) کودکان، پَرُخِش ([؟] روند پرخاش) خانوادهها را سَبَبْد (؟ مورد سببشدن قرار داد).