خلق کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «خلق کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- خَلِقْدَن:❖ مورد خلقشدن قرار دادن؛
- مثال. نویسنده، با خیالپردازی پر قدرتش، دنیایی جادویی خلق کرد.معادل: نویسنده هه ([؟] مذکور؛ یادشده)، با خیالَنْدِگی ([؟] توانایی خیالپردازی) پرتوان اَش ([؟] آن/آنرا)، یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) دنیای جادویی خَلِقْد (؟ مورد خلقشدن قرار داد).
- آفَرْدَن:❖ مورد آفریدهشدن قرار دادن؛
- مثال. شاید خدا انسان را از مخلوقی دیگر خلق کرده باشد.معادل: شایَد ([؟] شاید) خدا انسان را از خَلِقْدِماء ([؟] مخلوق (موجود)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) دیگر آفَرْدِه بِئَد (؟ مورد آفریدهشدن قرار داده باشد).
همچنین ببین: پدید آوردن؛ ابداع کردن؛ آفریدن