برنامهنویسی کردن
ظاهر
عِبُرْماء ([؟] عبارت) «برنامهنویسی کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- فَرْمِثْتَن:❖ مورد برنامهنویسی شدن قرار دادن؛
- مثال. کلاسهای جدید را برنامهنویسی کردم.معادل: نُوعِپالْهای ([؟] کلاسهای) جدید را فَرْمِثْتَم (؟ مورد برنامهنویسی شدن قرار دادم).