بارگذاری کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «بارگذاری کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- تَلْسِنْدَن:❖ مورد بارفرستی شدن قرار دادن؛
- مثال. فایلها را در سایت بارگذاری کن.معادل: فایلها را در سایت هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِتَلْسِن (؟ مورد بارفرستی شدن قرار بده).
- تَلْنِهْدَن:❖ مورد بارگذاری شدن قرار دادن؛
- مثال. سیستمعامل نخست نرمافزار را در رم بارگذاری میکند.معادل: سیستمعامل نخست نرمافزار را در تُدِک ([؟] حافظه موقت با دسترسی تصادفی (تُلِوال با دسسی کُترهای؛ RAM)) بِتَلْنِهَد (؟ مورد بارگذاری شدن قرار بدهد).
- بارنِهْدَن:❖ مورد بارگیری شدن قرار دادن؛
- مثال. وسیلههایت را بارگذاری کردیم؛ حالا چه کنیم؟معادل: وسیلهها اَت ([؟] تو) را بارْنِهدیم (؟ مورد بارگیری شدن قرار دادیم)؛ الان چه کنیم؟