ثبتنام کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «ثبتنام کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- نامِثْتَن:❖ مورد ثبتنامشدن قرار دادن؛
- مثال. پس از قبول شدن در آزمون، پسرش را در باشگاه ورزشی ثبتنام کرد.معادل: پَسَز ([؟] پس از) قَبِلِشْتَن ([؟] مورد قبولشدن قرار داده شدن) در آزمون، پسر اَش ([؟] آن/آنرا) را در باشگاه ورزشی نامِثْت (؟ مورد ثبتنامشدن قرار داد).
- نامِثِمْدَن:❖ مورد ثبتنامشدن قرار گرفتن؛
- مثال. پس از قبول شدن در آزمون، در دانشگاه تهران ثبتنام کرد.معادل: پَسَز ([؟] پس از) قَبِلِشْتَن ([؟] مورد قبولشدن قرار داده شدن) در آزمون، در دانشگاه تهران نامِثِمْد (؟ مورد ثبتنامشدن قرار گرفت).