تسک کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «تسک کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- کارِسْتَن:❖ مورد وظیفه کاری شدن قرار دادن؛
- مثال. کارها را تسک کردم و به توسعهدهندهها دادم.معادل: کارها را به وُسِعَنْدِگان ([؟] توسعهدهندگان) کارِسْتَم (؟ مورد وظیفه کاری شدن قرار دادم).
- اِنْکارِسْتَن:❖ مورد وظیفهکاریشده قرار دادن؛
- مثال. مدیر پروژه کارها را بهشکل تسک کرد.معادل: دَبِّرَنْدِه ([؟] مدیر) پروژه کارها را اِنْکارِسْت (؟ مورد وظیفهکاریشده قرار داد).
همچنینی ببین واگذار کردن؛ تفویض کردن؛ سپردن