اطمینان یافتن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «اطمینان یافتن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- مُطِمِمْدَن:❖ مورد مطمئنشدن قرار گرفتن؛
- مُطِمْدَن:❖ مورد اطمینان یافتن قرار دادن؛
- مثال. پیش از سفرش، از برداشته شده بودن کفشهایش اطمینان یافت.معادل: پیشَز ([؟] پیش از) سَفَراژ ([؟] سفر؛ مسافرت) اَش ([؟] آن/آنرا)، بَرْدارِشْتِه ئِسْتَن ([؟] مورد برداشتهشدن قرار داده شده بودن) کفشها اَش ([؟] آن/آنرا) را مُطِمْد (؟ مورد اطمینان یافتن قرار داد).
همچنینی ببین مطمئن شدن؛ خاطرجمع شدن
همچنینی ببین اطمینان دادن؛ مطمئن کردن؛ خاطرجمع کردن