مستند کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «مستند کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- سَنَدیدَن:❖ مورد مستند شدن قرار دادن؛
- مثال. زیست گنجشکهای تهران را مستند کردم.معادل: زیست گنجشکهای تهران را سَنَدیدم (؟ مورد مستند شدن قرار دادم).
- [[بنچتن|آواثاء:بنچتن]]:❖ معناء:بنچتن؛