پرش به محتوا

قربدن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۱۹ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «قُرِبْدَن» به‌معنی «مورد مقرب‌شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن فاعل با حرکت کردن در راستایی به چیزی از نظر تعاملی/معاشرتی/ارتباطی نزدیک بشود. این مصدر از «قربـ + ـدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «قُرِبْدَن»

بن‌های تصریفی «قُرِبْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «قُرِبِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «قُرِبْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «قُرِبِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «قُرِب»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «قُرِبِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «قُرِبْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «قُرِبِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «قربدن». فرایند کَمْدَن ([؟] مورد کم‌شدن قرار دادن) خَلِفْاء ([؟] مخالفت‌زا (اختلاف)) خود با دیگری:‌ [💬یا بعبارتی «مورد مقرب‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. برای قُرِبْدَن (؟ مورد مقرب‌شدن قرار دادن) دوستان بایَد ([؟] باید) اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی)) را حُرِمْد ([؟] مورد محترم بودن قرار داد).🌐ترجمه: برای مقرب شدن به دوستان باید به آن‌ها احترام گذاشت.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /قُرِبْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «قربدن»: بن گذشته در گذشته «قربدن»: «قُرِبِتْد»؛ بن گذشته «قربدن»: «قُرِبْد»؛ بن آینده در گذشته «قربدن»: «قُرِبِتْن»«قُرِب» (بن‌کنون «قربدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «قربدن»: «قُرِبِنْت»؛ بن آینده «قربدن»: «قُرِبْن»؛ بن آینده در آینده «قربدن»: «قُرِبِنْن»
  1. تعریف «قربدن». خَلِفْاء ([؟] مخالفت‌زا (اختلاف)) خود با دیگری را کَمْدَن ([؟] مورد کم‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد مقرب‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. دوستان اَش ([؟] آن/آنرا) را با حُرِمْدَن ([؟] مورد محترم بودن قرار دادن) اِشان ([؟] آن‌ها/خودشان) قُرِبْد (؟ مورد مقرب‌شدن قرار داد).🌐ترجمه: با احترام گذاشتن به دوستانش با آن‌ها مقرب شد.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «قُرِبْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:قربتدم آواثاء:قربتدی قُرِبِتْد آواثاء:قربتدیم آواثاء:قربتدید آواثاء:قربتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:قربدم آواثاء:قربدی قُرِبْد آواثاء:قربدیم آواثاء:قربدید آواثاء:قربدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:قربتنم آواثاء:قربتنی آواثاء:قربتند آواثاء:قربتنیم آواثاء:قربتنید آواثاء:قربتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:قربم آواثاء:قربی آواثاء:قربَد آواثاء:قربیم آواثاء:قربید آواثاء:قربند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:قربنتم آواثاء:قربنتی قُرِبِنْت آواثاء:قربنتیم آواثاء:قربنتید آواثاء:قربنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:قربنم آواثاء:قربنی آواثاء:قربنَد آواثاء:قربنیم آواثاء:قربنید آواثاء:قربنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:قربننم آواثاء:قربننی آواثاء:قربننَد آواثاء:قربننیم آواثاء:قربننید آواثاء:قربننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «قُرِبْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بقرب - - آواثاء:بقربید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نقرب - - آواثاء:نقربید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناقرب - - آواثاء:ناقربید -

ترجمه

کَمْدَن (؟ مورد کم‌شدن قرار دادن) خَلِفْاءْها (؟ مخالفت‌زاها (اختلاف‌ها))