پرش به محتوا

تبدیل کردن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۷ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۲۲ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

عَبِرات ([؟] عبارت) «تبدیل کردن» معنی‌های زیر را دارائَد ([؟] دارا است):

  • تَوارْدَن: مورد تحول‌یافته قرار دادن؛
    🗝️مثال. موهایم را از این شکل به آن تبدیل کردم.🔮معادل: موها اَم ([؟] من/خودم) را از این شکل به آن تَوارْدَم (؟ مورد تحول‌یافته قرار دادم).
  • تَبَدِلْدَن: مورد تبدیل‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. پیش از سفر، بهتر است پولت را تبدیل کنی.🔮معادل: هایَد ([؟] بهتر بوده/است/خواهد بود) پیشَز ([؟] پیش از) سَفَرْدَن ([؟] مورد مسافرت‌کردن قرار دادن) پول اَت ([؟] تو) را بِتَبَدِلی (؟ مورد تبدیل‌شدن قرار بدهی).
  • تَدِگَرْدَن: مورد تغییر خصوصیت قرار دادن؛
    🗝️مثال. گاهی تبدیل کردن یک کارخانه به دفتر کار، بد نیست.🔮معادل: گاهی تَدِگَرْدَن (؟ مورد تغییر خصوصیت قرار دادن) کارخانه به اِدارْگاه ([؟] مکان اداری (دفتر)) نَبَدْمائَد ([؟] بد نیست).
  • تَسانْدَن: مورد همسان‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. اگر کیمیاگر بودم، حتما آهن را به طلا تبدیل می‌کردم.🔮معادل: اگر اِکْسیرَنْدِه ([؟] کیمیاگر) ئِسْدَم ([؟] بودم (فعل ربط))، حَتِمیاً ([؟] حتماً) آهن را به طلا بِتَسانْدَم (؟ مورد تبدیل وضعیت قرار بدادم).
  • تَدیسْدَن: مورد تبدیل گونه قرار دادن؛
    🗝️مثال. اگر جادوگر بودم، حتما به سوسک تبدیلت می‌کردم.🔮معادل: اگر جادوگر ئِسْدَم ([؟] بودم (فعل ربط))، حَتِمیاً ([؟] حتماً) به سوسک بِتَدیسْدَم (؟ مورد تبدیل گونه قرار بدادم) اَت ([؟] تو).
  • تَنِتارْدَن: مورد تبدیل ماهیت قرار دادن؛
    🗝️مثال. آیا با پیشرفت علم، روزی می‌توان انسان «الف» را به «ب» تبدیل کرد؟🔮معادل: آیا با پیشرف علم، روزی تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود) انسان «الف» را به «ب» بِتَنِتارْد (؟ مورد تبدیل ماهیت قرار بداد)؟
  • تَغَیِرْدَن: مورد تغییرداده شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. بعد از شنیدن حرف‌هایش، نظرم را به چیزی دیگر تبدیل کردم.🔮معادل: پَسَز ([؟] پس از) شِنودَن ([؟] مورد شنیده‌شدن قرار دادن) سخن اَش ([؟] آن/آنرا)، نَظَر ([؟] نظر) اَم ([؟] من/خودم) را با دیگری تَغَیِرْدَم (؟ مورد تغییرداده شدن قرار دادم).
  • تَآلِسْدَن: مورد تبدیل‌ساخت قرار دادن؛
    🗝️مثال. این تابع‌ها را به یک کلاس تبدیل کردم.🔮معادل: این تابع‌ها را به یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) نوعِپال ([؟] کلاس) آلِسْدَم (؟ مورد تبدیل‌ساخت قرار دادم).

⚠︎دقت. «تَدیسْدَن ([؟] مورد تبدیل گونه قرار دادن)» تغییر نوع از طریق دگرگونی خصیصه‌های درونی است؛ درحالی‌که «تَسانْدَن ([؟] مورد همسان‌شدن قرار دادن)» تغییر جنس از طریق دستکاری عناصر یا ساختارهای درونی.
⚠︎دقت. «تَسانْدَن ([؟] مورد همسان‌شدن قرار دادن)» تغییر جنس از طریق بازآرایی درونی است؛ درحالی‌که «تَنِتارْدَن ([؟] مورد تبدیل ماهیت قرار دادن)» تغییر هویت در سطح وجودی است - حتی اگر ساختار یکسان بماند.