پرش به محتوا

مکندن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۲۶ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «مُکِنْدَن» به‌معنی «مورد امکان‌گرفتن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن امکان انجام کاری برای فاعل فراهم بشود. این مصدر از «مکنـ + ـدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «مُکِنْدَن»

بن‌های تصریفی «مُکِنْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «مُکِنِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «مُکِنْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «مُکِنِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «مُکِن»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «مُکِنِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «مُکِنْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «مُکِنِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «مکندن». فرایند کَسِبْدَن ([؟] مورد کسب‌شدن قرار دادن) لَزِمّاءْها ([؟] لازم‌شوها) یا تَوانایی‌های ([؟] توانایی‌های (توانمندی‌های)) اَنِجْدَن ([؟] مورد انجام‌شدن قرار دادن) کار هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع):‌ [💬یا بعبارتی «مورد امکان‌گرفتن قرار دادن»]
    🚀مثال. برای مُکِنْدَن (؟ مورد امکان‌گرفتن قرار دادن) دَرِسْدَن ([؟] مورد تحصیل‌علم‌گرفتن قرار دادن) رشته ریاضی، بایَد ([؟] باید) میانْگین ([؟] معدل؛ میانگین) بالایی بِکَسْبی ([؟] کسب بکنی).🌐ترجمه: برای امکان یافتن تحصیل رشته ریاضی، باید معدل بالایی کسب کنی.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /مُکِنْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «مکندن»: بن گذشته در گذشته «مکندن»: «مُکِنِتْد»؛ بن گذشته «مکندن»: «مُکِنْد»؛ بن آینده در گذشته «مکندن»: «مُکِنِتْن»«مُکِن» (بن‌کنون «مکندن»)، ؛ بن گذشته در آینده «مکندن»: «مُکِنِنْت»؛ بن آینده «مکندن»: «مُکِنْن»؛ بن آینده در آینده «مکندن»: «مُکِنِنْن»
  1. تعریف «مکندن». لَزِمّاءْها ([؟] لازم‌شوها) یا تَوانایی‌های ([؟] توانایی‌های (توانمندی‌های)) اَنِجْدَن ([؟] مورد انجام‌شدن قرار دادن) کار هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را کَسِبْدَن ([؟] مورد کسب‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد امکان‌گرفتن قرار دادن»]
    🚀مثال. با کَسِبْدَن ([؟] مورد کسب‌شدن قرار دادن) میانْگین ([؟] معدل؛ میانگین) بالا، دَرِسْدَن ([؟] مورد تحصیل‌علم‌گرفتن قرار دادن) رشته ریاضی را مُکِنْدَم (؟ مورد امکان‌گرفتن قرار دادم).🌐ترجمه: با کسب کردن معدل بالا، تحصیل کردن در رشته ریاضی را امکان یافتم.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «مُکِنْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:مکنتدم آواثاء:مکنتدی مُکِنِتْد آواثاء:مکنتدیم آواثاء:مکنتدید آواثاء:مکنتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] مُکِنْدَم آواثاء:مکندی مُکِنْد آواثاء:مکندیم آواثاء:مکندید آواثاء:مکندند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:مکنتنم آواثاء:مکنتنی آواثاء:مکنتند آواثاء:مکنتنیم آواثاء:مکنتنید آواثاء:مکنتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:مکنم آواثاء:مکنی مُکِنَد آواثاء:مکنیم آواثاء:مکنید آواثاء:مکنند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:مکننتم آواثاء:مکننتی مُکِنِنْت آواثاء:مکننتیم آواثاء:مکننتید آواثاء:مکننتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:مکننم آواثاء:مکننی آواثاء:مکننَد آواثاء:مکننیم آواثاء:مکننید آواثاء:مکننند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:مکنننم آواثاء:مکنننی آواثاء:مکنننَد آواثاء:مکنننیم آواثاء:مکنننید آواثاء:مکنننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «مُکِنْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بمکن - - آواثاء:بمکنید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نمکن - - آواثاء:نمکنید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:نامکن - - آواثاء:نامکنید -

ترجمه

کَسِبْدَن (؟ مورد کسب‌شدن قرار دادن) لَزِمّاءْها (؟ لازم‌شوها) یا تَوانایی‌ها (؟ توانایی‌ها (توانمندی‌ها))
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «مکندن»: To enable؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «مکندن»: To make possible