دور شدن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «دور شدن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- دورْدَن:❖ مورد دوریگرفتن قرار دادن؛
- مثال. از آن سگ دور شدم.معادل: سگ هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را دورْدَم (؟ مورد دوریگرفتن قرار دادم).
- دورِشْدَن:❖ مورد دوری قرار داده شدن؛
- مثال. با حرکت کردن کشتی، آن قایق ازش دور شد.معادل: با تیحَرِکِش ([؟] آغاز روند حرکت) کشتی، قایق هه ([؟] مذکور؛ یادشده) دورِشْد (؟ مورد دوری قرار داده شد).
- حَذَرْدَن:❖ مورد برحذرکردن قرار دادن؛
- حَذَرِشْدَن:❖ مورد برحذرکردن قرار داده شدن؛
- مثال. آن پسر بچهها، پس از دزدی از فروشگاه، توسط خانوادههایشان از هم دور شدند.معادل: پسر بچه ها ([؟] حرف معرفه جمع)، پَسَز ([؟] پس از) دُزْداژ ([؟] عمل دزدی) فروشگاه، بادَسْت ([؟] بهدست؛ بوسیله) خانوادهها اِشان ([؟] آنها/خودشان) اَزْهَم ([؟] از هم) حَذَرِشْدَنْد (؟ مورد برحذرکردن قرار داده شدند).
همچنین ببین: دوری یافتن؛ دوری جستن؛ حذر کردن؛ فاصله گرفتن