شناسه (؟)
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «شناسه (؟)» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- نَهادْنَما:❖ شناسه؛
- مثال. در فعل «رفتم»، «م» شناسه اول شخص مفرد است.معادل: در عَمَلْواژه ([؟] فعل عملی) «رفتم»، «م» نَهادْنَما (؟ شناسه) تَکْتایی ([؟] مفرد) یکم ئِس ([؟] است).
- کینَما:❖ شناسنامه؛
- مثال. برای ورود به سامانه، باید شناسهات را وارد کنی.معادل: برای شُدَسِسْتَن ([؟] مورد دسترسییافتهشده قرار دادن) سیستم بایَد ([؟] باید) کینَما (؟ شناسنامه) اَت ([؟] تو) را بِوُرودی ([؟] مورد وارد شدن قرار بدهی).
- شِناساناء:❖ شناساننده؛
- مثال. رنگ چشم هم میتواند یک شناسه ژنتیکی باشد.معادل: رنگ چشم تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) شِناساناء (؟ شناساننده) [[ئستن|آواثاء:بئَد]] ([؟] معناء:بئَد).
- شِناسین:❖ از نوع شناساییکننده؛
- مثال. در پایتون، نخستین نویسه هیچ شناسهای نمیتواند عدد باشد.معادل: در پایتون، نخستین نویسه هیچ شِناسین (؟ شناسه) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) نَتایَد ([؟] ناشدنی بوده/است/خواهد بود) عدد [[ئستن|آواثاء:بئَد]] ([؟] معناء:بئَد).
- شِناسانین:❖ از نوع شناساننده؛