پرش به محتوا

تقنعدن

از واژسین

مصدر «تَقَنِعْدَن» به‌معنی «مورد قانع‌شدگی قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن کسی یا چیزی توسط دانسته و باورهای خودش تحت تاثیر قرار گرفته و متقاید بشود. این مصدر از «تـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ت] + ـقنعدن» ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «تَقَنِعْدَن»

بن‌های تصریفی «تَقَنِعْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

فارسی

مصدر

  1. تعریف «تقنعدن». فرایند تَاَثَرْدَن ([؟] مورد تاثیرگرفته قرار دادن) باور، نِگَرِش ([؟] روند/حالت نگاه‌کردن)، یا نظر کسی با بَهِرْدَن ([؟] مورد استفاده‌شدن قرار دادن) باورهای خودش:‌ [💬یا بعبارتی «مورد قانع‌شدگی قرار دادن»]
    🚀مثال. برای تَقَنِعْدَن (؟ مورد قانع‌شدگی قرار دادن) مردم، بایَد ([؟] باید) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) سخنرانی قوی بِاِرائی ([؟] ارائه بدهی).🌐ترجمه: برای قانع کردن مردم، باید یک سخنرانی قوی ارائه بدهی.

عملواژه

  1. تعریف «تقنعدن». باور، نِگَرِش ([؟] روند/حالت نگاه‌کردن)، یا نظر کسی را با بَهِرْدَن ([؟] مورد استفاده‌شدن قرار دادن) باورهای خودش تَاَثَرْدَن ([؟] مورد تاثیرگرفته قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد قانع‌شدگی قرار دادن»]
    🚀مثال. با سخنرانی اَم ([؟] من/خودم)، مردم را تَقَنِعْدَم (؟ قانع کردم).🌐ترجمه: با سخنرانیم، مردم را قانع کردم.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «تَقَنِعْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:تقنعتدم آواثاء:تقنعتدی آواثاء:تقنعتد آواثاء:تقنعتدیم آواثاء:تقنعتدید آواثاء:تقنعتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] تَقَنِعْدَم آواثاء:تقنعدی تَقَنِعْد آواثاء:تقنعدیم آواثاء:تقنعدید آواثاء:تقنعدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:تقنعتنم آواثاء:تقنعتنی آواثاء:تقنعتند آواثاء:تقنعتنیم آواثاء:تقنعتنید آواثاء:تقنعتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:تقنعم آواثاء:تقنعی آواثاء:تقنعَد آواثاء:تقنعیم آواثاء:تقنعید آواثاء:تقنعند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:تقنعنتم آواثاء:تقنعنتی آواثاء:تقنعنت آواثاء:تقنعنتیم آواثاء:تقنعنتید آواثاء:تقنعنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:تقنعم آواثاء:تقنعی تَقَنِعْد آواثاء:تقنعیم آواثاء:تقنعید آواثاء:تقنعند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:تقنعننم آواثاء:تقنعننی آواثاء:تقنعنند آواثاء:تقنعننیم آواثاء:تقنعننید آواثاء:تقنعننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «تَقَنِعْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بتقنع - - آواثاء:بتقنعید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نتقنع - - آواثاء:نتقنعید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناتقنع - - آواثاء:ناتقنعید -

ترجمه

تَاَثَرْدَن (؟ مورد تاثیرگرفته قرار دادن) نظر کسی
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «تقنعدن»: To convince